‏نمایش پست‌ها با برچسب کتاب. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب کتاب. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۲/۰۱/۳۰

کاتبِ کتابدارِ بی‌کتاب





يک‌جاي در سيزن اول کالیفرنیکیشن هنک مودی آمده سر صحنه فيلمبرداي فيلمي که دارند از کتابش مي‌سازند ، از فيلم راضي نيست ، در واقع فکر ميکند رسمن دارند يک تيکه آشغال از کتابش می‌سازند ، که اصلن انگار یک فیلمنامه دیگر را براشته‌اند در قالب کتاب او گذاشته‌اند.
آقاي مودي با اعتراض به کارگردان مي‌گويد که دارد فيلمش را خراب ميکند، که ناگهان نداي از زمين آمد که اين فيلم من است آن کتاب تو.
حالا اينها را گفتم که چي؟
خواستم بگويم قيافه مارکز بعد از ديدن فيلم عشق سالهاي وبا ديدن داشته.

پی‌نوشت: داشتم فکر میکردم کاش کتاب‌ها را فیلم نکنند ، کاش تصورات آدم را از کتاب‌هایش خراب نکنند ، هر کسی روایت خودش را از کتابهایش داشته باشد ، که اصلن آنچه ما در خشتِ خام می‌بینیم شما عمرن در آینه هم نمی‌بینید!!

پي‌نوشت بعدی: آقاي هنک مودي اعتقاد داشت نويسنده وقتي تن پرور مي‌شود شروع ميکند به وبلاگ نويسي!

پی‌نوشت آخر:  اجالتن همین.

۱۳۹۱/۱۲/۱۲

تداخل دنیاها



خانوم جی.کی.رولینگ یک‌جایی در یکی از مصاحبه‌هایش گفته بود که گاهی پشیمان می‌شوم که چرا کتاب‌های هری پاتر را منتشر کردم گفته که کاش دنیاش رو برای خودم نگه میداشتم بعد...بعد چند سال پیش همان زمان‌های کتاب آخرش ، از تلویزیون می‌دیدم  که در یکی از مراسم های رونمایی از کتابهایش دختر بچه ای کتاب هری پاترش رو محکم چنگ می‌زد و هعی به همه اعتراض میکرد که این کتابه منه و شما حق ندارید درباره ش حرف بزنید
همه اینها را گفتم که بگویم داشتن دنیایِ شخصی نعمتی است برای خود ، حتی اگر گاهی دچار تداخل دنیاها شویم!ا