۱۳۸۴/۱۱/۱۴

نمي توانيم بخنديم

مردمان بسياري از خوشبختي مي ترسند . براي آنان
خشنودي از زندگي به معني تغيير برخي از عادت ها ، و
از دست دادن حس هويتشان است

اغلب نسبته به نيکي هايي که به ما رخ مي دهد ، خشمگين
مي شويم . نمي پذيريمشان ،چون اگر چنين کنيم، مي پنداريم
مرهون خدا شده ايم

مي انديشيم : "بهتر است از جام نيکبختي ننوشيم ، چون
وقتي خالي شد ، بسيار رنج خواهيم برد

از هراس کوچک شدن ، نمي توانيم رشد کنيم . از ترس
گريستن ، نمي توانيم بخنديم