۱۳۹۱/۱۰/۱۰

از خُرده گلایه‌ها



کلن یجور ناجوری نسبت به این آدما‌هایی (99%هم تین‌ایج‌های مونث‌ند) که میگن خسته‌م (از لحاظ روحی البت) آلرژی دارم، بعد این واژه میشه براشون ملکه یجورایی تو هر موردِ‌ بی موردی هم ازش استفاده می‌کنند و انتظار ترحُم هم داردن از آدم ،  یعنی که چی ، مثلن آلان باید  چیکار کرد برای شماها ، دخترم اون بنده خدا با هیکل به اون گنده‌گی (فیلم معرکه "مسیر‌سبز" رو که یادتون هست!) یه چیزی گفت شما چرا تا طَقی به طُوقی می‌خوره هی این دیالوگ رو پَرپَر می‌کنید!!!ا




۱۳۹۱/۱۰/۰۴

جام مقدس

آه سِر لنسِلوت مغموم من ، چی کشیدی تو پسر ، یک عمر از این قصه به اون قصه تو رو فرستادن دنبال جام مقدس که آخرش هم کاشف به عمل اومد که اصن همچین جامی وجود نداره این رو من نمیگم ها این رو آقای  دن براون گفت(کتاب کُد داوینچی رو که انشالا خوندید) ، آخرش هم که سرت بی کلاه موند- ازلحاظ قضیه گونویر- و تو موندی حوضت ، چی کشیدی تو پسر!!!!ا