۱۳۸۴/۰۷/۲۲

سفر


وقتی سفرمی کنی ، کاملا عملی ، باززایش را تجربه
می کنی . با شرایط کاملا تازه ای روبه رو می شوی
روز آهسته تر می گذرد ،و در بیشتر موارد ، حتی زبان
زبان مردم آن محل را نمی فهمی . درست مثل کودکی
که تازه متولد شده . به این ترتیب ، به چیزی که در
اطرافت می گذرد ، اهمیت بیشتری می دهی ، چون بقای
تو به آن بستگی دارد . بیشتر در دسترس دیگران قرار
می گیری ، چون ممکن است بتوانند در شرایط دشوار
یاری ات کنند . هر لطف کوچکی را با شوق زیاد
می پذ یری ، انگار دوراه ای است که تمام زندگی به
یادت می ماند . در این موقع ، از آنجا که همه چیز تازه
است ،فقط زیبایی آنها را می بینی و از زنده بودنت احساس
شادی می کنی . برای همین ، سفر ، همیشه یکی از
عینی ترین شیوه های دستیابی به روشنیدگی است . تطبیق
دادن خود با شرایط جدید و در ازای آن ، دریافت هزاران
برکت ، برکاتی که زندگی سخاوتمندانه ارزانی می کند به
آنان که می جو یندشان

paulo ceolho : o diario de um maga

۱۳۸۴/۰۷/۱۱

متولد ماه مهر

من 22 سال قبل در چنین روزی دیدی به جهان گشودم