۱۳۹۲/۰۳/۱۴

مرثیه‌ای برای یک سیگار مادر مرده


یک جریانی چند وقتی است در وبلاگستان راه افتاده که خلاصه‌اش می‌شود این‌که سیگارت را زمین بگذار و..(آقای شجریان قطعن در جریانند!) واقعیتش این است که برای کنار گذاشتنش هزار دلیل پزشکی وجود دارد که شاید کافی باشد اما قانع کننده نیست .حالا که قرار است(یا شاید هم بوده)  اول و آخر همه همین یک‌وجب خاک باشد ، چند سال زودتر و سخت‌تر ریق رحمت را سرکشیدن که توفیری در اصل قضیه ندارد.دارد؟
سیگارشده یک‌جور تفریح با ضرر، شده یک استایل زندگی حالا شما بگوید به غلط ، شده چاشنی بعد از غذا ، شده خوشیِ جاده‌های شمال شده تسکین درد بی درمانی که ممکن است خودش دلیل یک دردهایی هم باشد ، اللهُ علم!
خلاصه این‌که همه میدانند ضرر دارد و ... خود کِشَنده(اسموکر سابق) قبل و بعد از هر نخ آن واقف است که یک روزی ترکش می‌کند .
اما،آلان نه هنوز نه.هر چیزی هر کاری وقت مناسب خود را می‌خواهد.
مثلن؟
مثلن غربت جای ترک سیگار نیست،دوره سربازی و دانشجویی هم نیست.وسط کافه و مهمانی و مسافرت جای ترک سیگار نیست.فصل زمستان و هوای بارانی هم نه!
یک دیالوگی بود( حالا خیلی یادمان نیست برای کدام فیلم بود) به این مضمون :
"تا وقتی سیگار میکشم که پزشکان دلیلی برای بی‌ضرر بودن آن پیدا کنند"
یا بقول آقای ونه‌گات:
سیگار میکشم چون روش آبرومندی برای خودکشی است.

توصیه:
بهترین راه قطع ارتباط عاطفی با سیگاراتان این است که ایشان را یک روزِ گرم ِتابستان کنار بگذارید.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

اصولن من فکر می کنم یک آدم سیگاری هیچ وقت دلش نمی خاهد که ترک کند. این فقط اطرافیان او هستند که چنین چیزی می خاهند.
در واقع جمله ی تیزی بود که چند هفته ی قبل از دوستی شنیدم که " تو هم باید سیگار رو ترک کنیا!"
و من فقط در جواب گفته بودم چرا؟؟؟
هنوز هم می گویم.
من سیگار را دوست دارم. سیگار کشیدن را دوست دارم و طبیعتن زمانی که دوست نداشته باشم دیگر نخاهم کشید. تا آن موقع از وجودش نهایت لذت را خاهم برد

ساغر گفت...

زندگی بدون سیگار خیلی بی مزه و بی معنی است!