۱۳۹۲/۰۳/۰۸

karma* is a bitch


۱-آقای پاره‌وقت فکر می‌کند در زندگی قبلی سکون زیادی داشته که در این زندگی هیچوقت یک جا بند نشد،آقای پاره‌وقت فکر میکند یکجا نشینی تقاص دارد.

۲-در زندگي سنگ هايي هست که با ضربه‌ تراش نميخورند،شکل نمیگیرد ، باور نداريد از دل خون میکل‌آنژ بپرسيد آن هم وقتی به مجسه داوود ضربه میزد.

۳-موسیقی حافظه مُصور ماست، مثلن؟مثلن آقامون ابی همیشه همدان است و نامجو کردستان و و حمیرا همیشه و تا ابد یک روز گرم تابستانی در جاده‌های خوزستان،تهران اما موسیقی ندارد برای من!
حالا موسیقی فرنگی که جای خود دارد.

۴-بُو هم مثلِ موسیقی حافظه دارد ، تصور کنید مجنون ،لیلی را در حالی که از کنار یک توالت عموی می‌گذشت می‌دید و آن‌وقت احتمالن آقای گنجوی باید دنبال سوژه دیگری می‌بود!

۵-صدا،صدای زن..

۱ نظر:

http://hafezeman.blogfa.com/ گفت...

بسیار موافقم و تجربه های مشابه فراوانی دارم.