!آ بیکلاه میشه ا خالی ، خالیه خالی
۱۳۹۱/۱۰/۲۵
۱۳۹۱/۱۰/۱۲
to rome with love
در طول چند سال گذشته، آقای وودیآلن فضای داستانهای خودش رو از نيويورک به مکان هاي عجيب و غريب مانند لندن، انگلستان (نقطه بازي)، بارسلونا، اسپانيا (ويکي کريستينا)، پاريس، فرانسه (نيمه شب در پاريس) و در حال حاضر، رم ، ايتاليا انتقال داده
روم با عشق-آخرين فيلم آقاي ووديآلن ترکیبی هوشمندانه از چهارداستان متفاوت است که ظاهرن وباطنن هيچ ربطي به هم ندارد،فيلم بيشتر از هر چيز اداي احترام با خود شهر رم وگرنه آدما و قصههاشان فرع قضيه است، مثل هميشه باز هم ميتوانيد ديالوگ هاي ووديي آلن را ببنيد اما ..چکاريه آخه آقاي آلن ميآمدي هنديکمت را برميداشتي يه مستندي چيزي از در و ديوار شهر ميگرفتي و اينقدر خودت و مارو سرگردان نميکردي
به طور کلي، وددیآلن با فیلم ، رم با عشق ، بهترين کار خود را نشان نمي دهد وبه طور کامل فاقد هوس جادويي از نيمه شب لذت بخش در سال گذشته در پاريس است
۱۳۹۱/۱۰/۱۰
از خُرده گلایهها
کلن یجور ناجوری نسبت به این آدماهایی (99%هم تینایجهای مونثند) که میگن خستهم (از لحاظ روحی البت) آلرژی دارم، بعد این واژه میشه براشون ملکه یجورایی تو هر موردِ بی موردی هم ازش استفاده میکنند و انتظار ترحُم هم داردن از آدم ، یعنی که چی ، مثلن آلان باید چیکار کرد برای شماها ، دخترم اون بنده خدا با هیکل به اون گندهگی (فیلم معرکه "مسیرسبز" رو که یادتون هست!) یه چیزی گفت شما چرا تا طَقی به طُوقی میخوره هی این دیالوگ رو پَرپَر میکنید!!!ا
۱۳۹۱/۱۰/۰۴
جام مقدس
آه سِر لنسِلوت مغموم من ، چی کشیدی تو پسر ، یک عمر از این قصه به اون قصه تو رو فرستادن دنبال جام مقدس که آخرش هم کاشف به عمل اومد که اصن همچین جامی وجود نداره این رو من نمیگم ها این رو آقای دن براون گفت(کتاب کُد داوینچی رو که انشالا خوندید) ، آخرش هم که سرت بی کلاه موند- ازلحاظ قضیه گونویر- و تو موندی حوضت ، چی کشیدی تو پسر!!!!ا
۱۳۹۱/۰۴/۱۳
دروغ چرا تا قبر آ آ آ !
راستش من برايم هيچ مهم نيست که چرا افاغنه را به فلان استان راه نميدهند يا به فلان کوه و بيسار جا! اما اين ديگر انصاف نيست ،اصلن انساني نيست ; «منع فروش مواد غذایی به اتباع غیر مجاز»
امروز در خبرها اين را شنيدم و فکر کردم که تاريخ ما يک نسل کشي کم داشت،باشد که تاريخ يادش بماند.
۱۳۹۱/۰۳/۱۸
امان از دست شما انسان هاي فاني
اين سرخپوستی که شما نميشناسيد امروز بيخود با جهت خوشحال است، امروز صبح که آمد روي زمين و شما انسان هاي فاني را ديد ، روز و روزمرگي شما را ديد ، فهميد چيز زيادي از دست نداده بس که شما شلوغيد سرسام گرفت و با قلبي ناآرام و روحي مطمئن برگشت به بالاي کوه هميشه سبز خودش.
اشتراک در:
پستها (Atom)