۱۳۸۵/۰۵/۲۲

مرگ خدا


وقتی مرد مقدس با زرتشت رویاروی شد
زرتشت پرسيد : «قدیس در جنگل چه می کند » ؟
قدیس پاسخ داد : سرود می سرایم و می خوانم با سرودن می خندم می گریم و زمزمه
می کنم : این گونه خدای را نیایش میکنم . با سرود گریه و خنده وزمزمه ، خدایی را نیایش
می کنم که خدای من است . اما تو ما را چه هدیه آورده ای
زرتشت با شنيدنِ اين سخنان در برابرِ قديس سري فرود آورد و گفت :مرا چه چیز است
که شمایان را دهم باری بگذارتا زود تر برم تا چیزی از شمایان نستانم ، و اینگونه پیرمرد و
مرد ، خنده زنان چون دو پسرک ، از یکدیگر جدا شدند
شاید ما آن نسلی باشیم که با «فراموش کردن » تاریخ ،پیام نیچه درباره «مرگ خدا » را
درک خواهیم کرد

۱۶ نظر:

ناشناس گفت...

خدا همین جاست...
در من
در تو...

:)...در اهنگ سلن دیون:)

پای این کاج بلند
من و تو نمیبینیم..

ناشناس گفت...

che axe bahali
gosh o cheshm o dahan o bastim nakone khoda ro peid konim ye vaght....

ناشناس گفت...

بدترین مردم کسی است که خود را بهترین مردم ببیند
حضرت محمد (ص)

ناشناس گفت...

سلام
خوبی ؟
معذرت که یکم دیر بهت سر زدم
من هنوز یه هفته نشده آپ کردم
احتمالا شنبه شب یا جمعه بآپم
واما در مورد این پستت
نمیدونم منظور آخرین جمله چی بود
ولی خدا کشته شدنی نیست ... در حقیقت این ما هستیم که خود رو میکشیم
فعلا یا حق عزیز
... تو که معنای عشقی به من معنا بده

ناشناس گفت...

سلام
خوبی ؟
معذرت که یکم دیر بهت سر زدم
من هنوز یه هفته نشده آپ کردم
احتمالا شنبه شب یا جمعه بآپم
واما در مورد این پستت
نمیدونم منظور آخرین جمله چی بود
ولی خدا کشته شدنی نیست ... در حقیقت این ما هستیم که خود رو میکشیم
فعلا یا حق عزیز
... تو که معنای عشقی به من معنا بده

ناشناس گفت...

haghighatan ke khoda ro kheili vaghte koshtim!taghsire ki bishtare???

ناشناس گفت...

salam ... khoobi ? dige behem sar nemizani kam peydai ??/
man be roozam montazeretam bia pisham ....

ناشناس گفت...

سلام
ممنون از یادداشتت :-)
وبلاگ خیلی خوبی داری. خوشحالم که به این بهونه با وبلاگت آشنا شدم.
...

ناشناس گفت...

سلام.
خیلی قشنگ بود.خیلی زیاد.
سبز باشی.

ناشناس گفت...

سلام
ممنون که سر زدی
من به روزم
دوست داشتی بازم بیا

ناشناس گفت...

سلام. فکر نکنم ها.خدای من که هنوز زندست!!
یعنی اینکه هنوز اینقدرا ازش دور نشدم.

ناشناس گفت...

salam
chi mobarake ?

... تو که معنای عشقی به من معنا بده

ناشناس گفت...

only persian!
سلام
ما بودیم که او را کشتیم؛ ما تبهکارترین تبهکاران؛ ما بودیم که رشته ای که زمین را به خورشید می پیوست گسستیم و اینک زمین به سویی نا معلوم می رود؛ اینک آیا سرما ، تاریکی و نیستی را حس نمی کنید؟( نیچه) یک پست در این مورد دارم که مرا از ته قلب آزار می دهد؛ زیرا می دانم گاهی خدایی که مورد بحث است یک بت خیالی بیش نیست؛ حتی گفتن از دوست داشتن او مرا می آزارد زیرا گمان می کنم از واقعی بودنش کم شده،شاید یک سوء استفاده از مقدسات قلبی ام نمی دانم نمی دانم این روزها هیچ نمی دانم
از حضورتان و همدردی هایتان متشکرم
و
شاد و خوش باشید

ناشناس گفت...

salam
omidvaram khob bashid
bale sher ha az khodeame
shab khosh

ناشناس گفت...

سلام .منم در حسرت یه بوسه از مهتاب.مرسی بهم سر زدی وبلاگ عالیی داری .
اما خدا همین جاست و براستی که نسل ما خدا رو فراموش کرده.

ناشناس گفت...

سلام. این مطلی که گفتین در مورد تولد دوباره*
من یه جور دیگه هم شنیدم.
این که هر ادمی چندین بار به شکل ادم های مختلف به دنیا می یاد.
این کار اینقدر ادامه ÷یدا می کنه تا ادم از هر گناهی ÷اک بشه.
البته زیاد قابل قبول نیست.چون اینجوری بهشت و جهنم بی معنا میشه